زیتون

اردی‌بهشت‌های‌ت کو؟!

چهارشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۱۱ ق.ظ

ارد‌ی‌بهشت‌ 91، آخرین باری است که دست به قلم شده‌ای! دو سال گذشته! دو سال خیلی طولانی‌ است برای تویی که از پشت پنجره چشمان من، نوشتن را زندگی می‌کردی... تمام این دو سال مثل ماهیِ قرمزِ کوچکِ عید وقتی که از تنگ بیرون افتاده باشد، چشم دوختم به صفحه وبلاگ‌ت بلکه دست‌ت را تکان بدهی و منی را که دارم از بی‌آبیِ نبودن نوشته‌هایت بالا و پایین می‌پرم را نجات بدهی. ولی...

اعداد و ارقام شناسنامه را کاری ندارم. تو اردی‌بهشتی‌ترین مرد زمین بودی! دست‌های‌ت بوی یاس‌های بنفش خانه مادربزرگ را داشت و کلمات‌ت، سبزترین مزرعه‌هایی بود که دیده بودم ولی...

به اعداد و ارقام تقویم کاری نداشته باش، همین امروز هم که بنویسی، می‌شود اردی‌بهشت من! بیا و این بار بهانه‌ها رابریز توی جوی کوچک زیر پل و از پشت سر بلند بگو: "چشم‌های‌ت را ببند" و بعد یک دسته گل وحشی بگذار توی دست‌های‌م! 

فکر می‌کنم شبیه رگبارهای بهاری شده‌ام که نه زمینی را سیراب می‌کند و نه دلی را شاد، فقط هر از گاهی می‌زند که یادآوری کند، آی مردم! بهار شده! و من هم هر از گاهی این‌ها را می‌نویسم تا فقط فراموش نکنی اردی‌بهشتی‌ترینی، ولی....

****

*حالا هی بگو غصه نخور! مگر چقدر دل‌خوشی توی دست‌های کوچک‌م جا می‌شود؟!

** بعد از مدت ها خاک خوردن گوشه آرشیو, منتشرش می کنم بلکه نام اردیبهشت, مرحمی باشد بر این روزهای زمستانی!

۹۴/۱۰/۲۳
مریم حدادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی