زیتون

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

کسی که می‌خواهد بنویسد، اگر نخواند می‌میرد! اول قلم‌ش بعد روح‌ش و بعد هم طبیعتا خودش! 

سردبیر‌ها این وسط بهانه‌اند!

***

*مختارید که خط آخر را با هر وزن و لحنی، مثلا جُک مانند! بخوانید!

** دنبال بهانه‌ می‌گردی چرا دیوار سردبیرها را کوتاه می‌کنی؟!

۰ نظر ۳۱ تیر ۹۲ ، ۰۳:۰۶
مریم حدادی

اگر تو نخواهی هیچ کاری شروع نمی‌شود، اما اگر بخواهی، کویر گلستان می‌شود، بهشت می‌شود. درست مثل من که هر بار نگاه‌م کردی شکوفه زدم. و تمام روز پشت پنجره به انتظار تابیدن لبخندت ایستاده‌ام...

***

*هر کسی خدای خودش را دارد.

**خدای من لبخند می‌زند همیشه لبخند می‌زند...

۱ نظر ۲۹ تیر ۹۲ ، ۰۷:۰۳
مریم حدادی

قسم به قلم هم پر از تدبیر بوده

وقتی

این همه آرامش دارد؛ نوشتن...

***
*شلوغی‌های حاصل از نوشتن‌ را دوست دارم، توان مدیریت به آدم می‌دهد!
**حضرت هم‌سر! این را هم به تئوری‌های مدیریت اضافه کنید!

۰ نظر ۲۹ تیر ۹۲ ، ۰۶:۵۵
مریم حدادی
این من‌م! 
پر از واژه
پر از شعر
و حس پرواز 
با بال‌های خاطره
این من‌م! 

***
*این منِ ِ شلوغِ پر از هیاهو، یک عدد دل دارد که خواندن می‌خواهد و نوشتن می خواهد و عکاسی می خواهد و دوبار همین چرخه. دل‌م همه‌ی این‌ها را می‌خواهد...
**منِ قانعی دارم!
۰ نظر ۰۲ تیر ۹۲ ، ۰۰:۳۱
مریم حدادی
از سخت‌ترین اتفاقات برای هم‌چون منی که در وبلاگ زندگی می‌کرد و نفس می‌کشید، بسته شدن ناگهانی آن از سمت سرویس محترم ارائه دهنده وبلاگ بود و سخت‌تر از آن پیدا نکردن زمان مناسب برای بازگردانی مطالب و نشستن در یک خانه جدید.
زیتون، شروع مرحله جدیدی از زندگی من بود و شیرینی این مرحله جدید آنقدر ادامه پیدا کرد که انسان تنوع طلبی مثل من را راضی کند تا وبلاگ جدید را هم با هم نام قدیمی ادامه دهم.

خلاصه زیتون نویسی را از سر می‌گیرم. اگر "او" بخوهد...

***
اول و آخر تویی و همه از آن توست...
۳ نظر ۰۲ تیر ۹۲ ، ۰۰:۰۶
مریم حدادی