زیتون

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آرامش» ثبت شده است

اصل ش را بخواهی, شیرین ترین سخنرانی هایی که گوش کرده ام آن هایی بوده که حین راه رفتن روی فرش های لاکی صحن جامع, یا وقت قدم زدن در مسجد گوهرشاد یا موقع کنار زدن فرش های آویز جلوی درهای ورودی یا میان تماشای جمعیت بوده.
اصل ش همه ی آن صحبت ها, در حرم راحت تر درمان می کنند...
اصل ش حرم, خودش درمانگاه است. سخنرانی بود, چه بهتر!
۲ نظر ۲۱ آذر ۹۳ ، ۱۱:۵۴
مریم حدادی

اگر تو نخواهی هیچ کاری شروع نمی‌شود، اما اگر بخواهی، کویر گلستان می‌شود، بهشت می‌شود. درست مثل من که هر بار نگاه‌م کردی شکوفه زدم. و تمام روز پشت پنجره به انتظار تابیدن لبخندت ایستاده‌ام...

***

*هر کسی خدای خودش را دارد.

**خدای من لبخند می‌زند همیشه لبخند می‌زند...

۱ نظر ۲۹ تیر ۹۲ ، ۰۷:۰۳
مریم حدادی

قسم به قلم هم پر از تدبیر بوده

وقتی

این همه آرامش دارد؛ نوشتن...

***
*شلوغی‌های حاصل از نوشتن‌ را دوست دارم، توان مدیریت به آدم می‌دهد!
**حضرت هم‌سر! این را هم به تئوری‌های مدیریت اضافه کنید!

۰ نظر ۲۹ تیر ۹۲ ، ۰۶:۵۵
مریم حدادی