همه ما خوب می دانیم که زندگی بدون معنویت مثل ماشینِ بدون چرخ است. شاید خیلی ها با این گفته مخالف باشند و برای مخالفتشان هم دلیل بیاورند مثال نقض. اما اگر به فطرت خودمان رجوع کنیم و با خودمان صادق باشیم متوجه می شویم ریشه بسیاری از مشکلات امروز ما دوری از معنویت است.
این روزها
این روزهای ما که میگذرد، اطرافمان خیلی ها را میبینیم که خود را افسرده میدانند و در ساعتهای مختلف شبانه روز قرصهای تجویزی روانپزشک را مصرف میکنند. بعضیها هم با این استدلال که مگر من دیوانه ام؟! حاضر به مراجعه به هیچ روانکاو و روانپزشکی مراجعه نمی کنند. اما مشکل اساسی کجاست؟ چرا باید این تعداد از انسانهای اطراف ما به این مشکل دچار شوند؟
کجی دایره از طرز نگاه من و توست…
ناراحتی ها و افسردگی های ما معلول شرایط بد ما نیستند. معلول طرز فکر ما هستند. این جای خالی معنویت است که ما را آزار می دهد نه چیزهای دیگر و تا زمانی که چیزهای دیگر را برای رسیدن به احساس خوشبختی و آرامش ،کسب می کنیم فقط راه را برای خودمان دورتر می کنیم. راهی که پیمودنش با معنویت آسانتر است و بدون آن سر به بی راهه نهاده ایم.
می گفت
تازه از فرنگ برگشته بود، یک دختر تحصیل کرده با بهترین مدارک علمی. می گفت تا وقتی از ایران خارج نشده بوده قدر اسلام را نمیدانسته، مثل ماهی که تا وقتی دورن آب است قدر آن را نمی داند. می گفت وقتی به بنبست رسیدن زندگی غربی را دیده، قدر اسلام و دستوراتش را دانسته. میگفت ریشه تمام مشکلات ما و مردم دنیا دوری از از دستورات اسلام است. می گفت اگر به سمت خدا برگردیم همه چیز آسان میشود. همه چیز معنا پیدا میکند.
چند لحظه
فکر نکنید دنیای معنویت چیزی برای شما ندارد. گاهی که از زندگی عرفای بزرگ چیزی می شنویم احساس می کنیم این چیزها با زندگی ما فرسنگها فاصله دارد، اما نباید این تلقی موجب دوری ما از دنیای معنویت شود. لازم نیست که به قله های عرفان نگاه کنیم. اگر از دامنه های این کوه نیز چیزی برگیریم زندگیمان زیبا خواهد شد. فقط کافی است گاهی برای چند لحظه توقف کنیم و به پاسخ سوال های کلی تری بیندیشیم.
ریشه اینجاست
مشکلات ما معمولا دو دسته هستند، یک دسته شامل مشکلاتی طبیعی هستند که خود ما در ایجاد آنها تقصیری نداشته ایم. این مشکلات اگرچه آزار دهنده اند موجد عذاب وجدان و افسردگی های روحی روانی نمی شوند. اما دسته دوم مشکلاتی هستند که خود ما با ارتکاب اعمال ناشایست و بی خردانه باعث شده ایم. این مشکلات قوت بیشتری در از پا در آوردن ما دارند. حال اگر در یک خانواده ارزش های معنوی و حال و هوای عرفانی وجود داشته باشد، شانس ایجاد مشکلات دسته دوم به حداقل می رسد و مشکلات دسته اول هم قابل تحمل ترند.
یک خانه معنویت
خانه، سنگ بنای جامعه است. انسان هر طور که در آن شکل بگیرد جامعه را نیز بر همان شکل بنا خواهد کرد. اینجاست که نقش مادر خانه که تربیت و آرامش خانواده از او سرچشمه میگیرد دیده میشود. نقشی اساسی که هیچ چیز جای اولین آموختههای او به فرزندش را نمی گیرد. و چه چیز بهتر از این که فرزندی با آیندهای روشن تربیت کند؟!
این هنر شماست
حتما ضرب المثل با خدا باش و پادشاهی کن را زیاد شنیدهاید، صحبت کردن از این قِسم جملات آسان است اما هنر اصلی آن است که اینها را در زندگی و در لحظات حساس به کار بگیریم. حتما پیش آمده که مشکلی برای مردِ خانه به وجود آمده و او از همه جا نا امید شده است. این توانمندی خانم خانه است که آرامش را به خانه بر گرداند و با رفتار و کارهایش و نه آن هم به طور مستقیم به همسرش یادآور شود که همه چیز دست خداست.
پیشگیری بهتر از درمان
اگر معنویت جای خودش را در خانه ای باز کند، نه تنها مشکلات سخت را از نظر می اندازد و بی تاثیرشان می کند، بلکه از شروع رفتارهایی که مشکل سازند نیز جلوگیری می کند و این از بهترین دستاوردهای معنویت است.
اول خودمان
بهتر است اول خانم خانه خودش معنویت را زندگی کند تا یک الگوی عملی موفق برای همسر و فرزندانش باشد و بتواند با آرامش به مدیریت صحیح و برنامهریزی شده زندگیاش بپردازد.
لطفا منُ نصیحت نکن!
یادمان باشد صحبتهایی که رنگ و بوی نصیحت داشته باشند کمتر اثر میکنند و مستقیم گفتگو کردن در برخی از مسائل ما را به هدف که نمی رساند هیچ، اغلب از آن هم دور میکند.
یک غار
هر ازگاهی به غار تنهایی خودمان سری بزنیم و به خودمان یادآوری کنیم که شیرینی زندگی با خدا در هیچ یک از لذتهای امروزی یافت نمیشود. در تنهایی و به دور از هر گونه قیل و قال میشود راحتتر نتیجه گیری کرد و برنامه زندگی را چید.