ریاضیات روی پوست موز
در ریاضیات، از یک جایی به بعد میفهمیم که بین 0 و 1 یا هر دو عدد اینچنینی دیگری، بی نهایت عدد وجود دارد. اعدادی که هر کدام به هر حال عدد هستند و وجود دارند. عدم توانایی ما در شمردن یا بیان آنها منکر وجودشان نمیشد.
از یک جایی به بعد، همین اعداد در محاسبات کاربرد پیدا کردند و کمکم نقش آنها در علم مشخص شد. هر چه قدر جزئی تر به موضوع نگاه میکردیم ابعاد بیشتری از این اعداد گنگ را میدیدیم. مثلا همین که قطعیت ریاضیات را به چالش میکشانند و نشان میدهند که با تکیه بر حساب و کتاب هم یک جایی باید در مورد حدود محاسبات صحبت کرد و نه دقیقا جوابی مثل 2 به اضافهی 2!
از یک جایی به بعد هم باید در زندگی یاد بگیریم همه طبقه بندیهایمان دو دستهای نباشند، زشت و زیبا، خوب و بد و... باید یاد بگیریم که ممکن است حد وسطی هم باشد که برای ما ناآشنا و گنگ است اما به این دلیل که ما آن را نمی شناسیم، نمیشود از وجودش صرف نظر کرد و یا حکم قطعی برایش صادر کرد.
شاید بهترین راه برای این موقعیتها شناخت و آگاهی باشد. خیلیها معتقدند شاه کلید بسیاری از معماها و مشکلات و گرههای کوری که در اتفاقات زندگی میافتد در جیبهای همین شناخت و آگاهی است. و اینها تازه ابتدای راه را نشان میدهند برای رسیدن مطلوب...
***
*شرکت در کلاس های برنامه زندگی و تهیه سی دی های سخنرانی های تربیتی، بی شک از مهم ترین کارهایی است که باید برای زندگی انجام دهیم.