به روزهایمان حجم بدهیم!
گذار از دو بُعد به سه بُعد، یکی از مهمترین قسمتهای زندگی انسانهاست. دو بعدی که کاغذ و مداد خلقاش میکند و اسماش را میشود خیلی چیزها گذاشت؛ فیلم نامه، نقشه یک ساختمان، برنامه ساده روزانه و... و این انسان است که باید روح و زندگی را در آن دو بُعد بِدَمَد و آن را وارد چرخه حیات کند. حیاتی که زندگی انسانها کاملا تحت تاثیر آن است.
وقتی فیلمنامه نویسی، فیلمنامهاش را تحویل کارگردان میدهد منتظر مینشیند تا ببیند کارگردان و بازیگر و.. چه طور دست داستان را میگیرند تا آن را از دو بعد کاغذ و مداد بیرون میکشند و جلوی دوربین حجمش میدهند. یا وقتی مهندسی نقشههایی که روی کاغذ کشیده را میسازد درحال همین جان بخشی است.
حالا لازم نیست مثالهای بزرگ بزنیم. همین برنامهریزی روزانه خودمان و اجرایش میشود گذار از دو بعد به سه بعد. وقتی قرار میگذاریم که طبق برنامهای که نوشتیم عمل کنیم، داریم تکه تکه اجزای برنامه را از دل کاغذ میکشیم بیرون، آن را وارد چرخه برنامه زندگی میکنیم و به آن جان میدهیم. بعضی وقتها لازم است فشار بیشتری وارد کنیم تا از دنیای دو بعدی پا به دنیای سه بعدی بگذارد، بعضی وقتها هم باید برویم یک کسی را بیاوریم تا کمکمان کند در این حجم بخشیدنِ روزانه. گاهی هم خودمان به تنهایی میتوانیم همه را انجام دهیم.
روز که تمام میشود، ما میمانیم و موجودی که آن روز خلق کردهایم. گاهی، موجود خلق شده فقط سَر دارد گاهی فقط پا، گاهی فقط دست! گاهی وقتها هم اصلا در نطفه خفه میشود! حتما هستند کسانی که شبها با لبخند موجود ساخته دست خودشان به خواب میروند.
***
*صرفا جهت آرشیو!
** 5روز!