احساس میکنم شبیه ماهیِ قرمزِ تنگی شدهام که آبش تبخیر شده و املاحش روی دیواره بلوری تنگ نشست کرده.
احساس میکنم ذهنم دارد دست و پا می زند، آنقدر که کتاب نخواندم، مطالعه نکردم. دنیا را خاک گرفته میبینم! تقصیر کسی هم نیست. تقصیر خودم هم نیست! شرایط اینطور بود!
حالا فقط یک نفر باید بیاید و این تنگ زیبای بلوری را بگیرد زیر آب سرد و زندگی!
***
*آسمان از توی تنگ کم آب هم زیباست، یعنی زندگی زیبایی خودش را دارد.
**به لبخند خدا امیدوار باشی باران هم میبارد!